مریم میخانک بابایی
ناترازی انرژی، مفهومی شناخته شده و پر چالش اقتصاد انرژی امروز کشور ماست که تبعات متعددی دارد. گفته می شود که تابستان امسال یکی از پر چالش ترین پیک برق در طول دهه های اخیر است و احتمال خاموشی های برنامه ریزی شده حتی بیشتر از سال گذشته وجود دارد. خاموشی که شاید در بخش خانگی سطح رفاه را پایین بیاورد اما در صنایع و تولید، اقتصاد را مورد هدف قرار می دهد که تاثیر نامطلوبی بر پیکره آن خواهد زد.
خبرنگار ماهنامه دنیای انرژی گفتگویی را با دکتر یونس نوراللهی کارشناس ارشد حوزه انرژی و استاد دانشگاه تهران انجام داده است و تبعات نامطلوب عرضه و تقاضای انرژی را از او جویا شده است.
مفهوم ناترازی انرژی بویژه برق را با توجه به نزدیکی کشور به پیک تابستان توضیح دهید.
ناترازی انرژی یا هر مدل ناترازی اقتصادی زمانی اتفاق می افتد که در بازده زمانی طولانی مدیریت منابع صورت نگرفته باشد تا در یک مقطع زمانی میزان مصرف انرژی از منابع قابل دسترس، پیشی بگیرد. در چنین شرایطی می گوییم ناترازی اتفاق افتاده است. اما واقعیت این است که بنده با بیان مفهوم ناترازی انرژی در شرایط فعلی کشور موافق نیستیم چون به لحاظ مفهومی اساسا این میزان از کمبود ناترازی نیست. ناترازی یعنی دو طرف در یک ترازو تراز نباشند اما در حال حاضر وضعیت انرژی ما در وضعیت پیچیده ای قرار دارد که از مفهوم ناترازی گذر کرده و به یک ورشکستگی رسیده است. چون زمانی که وزیر نیرو اعلام می کند تابستان 1404 در حوزه برق 30 درصد کمبود انرژی داریم این دیگر مفهوم ناترازی نیست ناترازی یعنی در حدود 4 تا 5 درصد کمبود داشته باشیم نه 30 درصد.
زمانی که سیاستمداران از مفهوم ناترازی برای کمبودهای شدید استفاده می کنند می خواهند یک مقدار در مفهوم تخفیف دهند و از شدت موضوع بکاهند. واقعیت این است که ما با کمبود انرژی در سال های گذشته در کشور مواجه بوده ایم که دلایل متعددی دارد. اول اینکه در چند دهه گذشته ما مدام منابع انرژی را از مخازن استخراج کرده و به وفور در اختیار مردم قرار دادیم و اتفاقی که در جامعه افتاده ایجاد یک بیماری اعتیادگونه ای در حوزه مصرف انرژی پدید آمده است و به نوعی مردم را به مصرف بالای انرژی متاسفانه معتاد کردیم. و دوم، دولت به دلیل عدم تامین حداقل معیشت و سطح پایین حقوق کارکنان دولت، انرژی را با حداقل قیمت در اختیار قرار می دهد و منابع ارزان و فراوان که به وفور در اختیار مردم است اسراف گونه مورد استفاده قرار می گیرد. این بدان معناست که وقتی آحاد جامعه پول کافی برای خرید بنزین و یا هر کدام از حامل های انرژی را ندارند قیمت انرژی را دولت پایین نگه می دارد تا به نوعی از مردم حمایت کند. شاید به ظاهر این عمل صحیح باشد اما در منطق اقتصادی و یا در اصول تخصیص منابع یک اشتباه عملکردی جبران ناپذیر است که دولت ها انجام می دهند. دولت ها نباید از منابع انرژی به عنوان ابزاری برای حمایت از مردم استفاده کند که متاسفانه در تمامی ادوار گذشته از این سیاست استفاده شده و در نتیجه بهره وری مصرف انرژی به شدت پایین آمده و مردم متوجه این حجم از مصرف اسراف گونه خودشان نیستند.
اما یکی دیگر از دلایل بروز کمبود انرژی در کشور، پرداخت یارانه های پنهان انرژی است. چند روز پیش در گزارشی خواندم که رئیس جمهور می گفت سالانه حدود 53 میلیارد دلار یارانه انرژی پنهان از سوی دولت پرداخت می شود. این رقم یعنی برای هر خانوار 4 نفره در حدود 210 میلیون تومان می شود. این میزان یارانه عدد بسیار بزرگی است و حتی از حقوق دریافتی سالیانه بخش اعظمی از کارمندان دولت بیشتر است درحالیکه اصلا شاید خود کارمندان دولت نیز متوجه این موضوع هم نباشند این میزان انرژی را مصرف می کنند. شیوه درست این است که دولت ها بیایند این منابع را به شکل واقعی در اختیار مردم قرار دهند. به عبارتی اگر بناست حمایتی از مردم صورت بگیرد از این منابع یارانه ها به شکلی درست استفاده شود تا مردم بدانند دولت هر ساله منابعی در جهت حمایت به آن ها تخصیص می دهد.
یک نگرش علمی در تخصیص منابع است که به آن "تراژدی استفاده همگانی" می گویند. یعنی زمانی که منابعی را در اختیار مردم با قیمت پایین و یا بدون هزینه قرار می دهیم همه سعی می کنند بیشترین بهره برداری را از آن کنند و کمترین خدمات یا صرفه جویی را برای ماندگاری و پایداری آن انجام بدهند. این اتفاق در همه حوزه های عمومی کشور اعم از آب و محیط زیست در طی سنوات گذشته و حتی قبل از انقلاب هم بوده است. زیرا قبل انقلاب به نسبت این سال ها منابع بیشتر در اختیار مردم بود و جمعیت کمتر از این میزان بوده و در آن سال ها این بحران کمتر خودش نشان می داد.
در بین صحبت های شما چند موضوع مطرح شد که مایلیم آن ها توسط شما بیشتر توضیح داده شود. در مورد پیچیدگی در ناترازی گفتید. این پیچیدگی بیشتر در کدام بخش است در عرضه یا تقاضا؟ کدام بخش مدیریت شود از این پیچیدگی کم می کند؟
پیچیدگی حاصل مدیریت غلط بخش دولتی در چند دهه گذشته است. ما همه می دانیم اولا سیستم انرژی اعم از نفت و گاز و برق کشور صددرصد دولتی است و به جرات می گوییم که سیاستگذار اصلی عرضه و تقاضا دولت است. پس اگر مصرف زیاد است مردم مقصر نیستند این دولت است که سیاست اشتباهی را پیش گرفته است.
همانطور که می دانید ما در کشورمان در مقایسه با بسیاری از کشورها انرژی زیاد مصرف می کنیم که مصرف به عوامل مختلفی بستگی دارد. مثلا در بحث حمل و نقل میزان مصرف در خودرو، تقریبا دو برابر دنیا است. لوازم خانگی موجود در کشور همگی پرمصرف است. در بحث ساختمان هم ساخت خانه هاو هم تجهیزات انرژی برِ مورد استفاده ، همگی پر مصرف هستند. اگر دقت کنید می بینید که در همه این حوزه ها از جمله در تولید، توزیع و واردات لوازم خانگی دولت سیاستگزار اصلی است. سیاستگذار نظارت بر ساخت ساختمان های پر مصرف انرژی نیز دولت است. پس نباید مردم را در مصرف بالای انرژی محکوم کنیم. باید بببینیم وقتی در کشوری زندگی می کنیم که میانگین مصرف خودروها در آن به ازا هر 100 کیلومتر 11 لیتر بنزین است چرا باید تقسیر را گردن مردم بیاندازیم، مردم چقدر در این موضوع نقش دارند؟ اگر سیاستگذاری درستی انجام شود و خودروهای کم مصرف چه تولیدی و چه وارداتی در اختیار مردم باشد و از سویی دیگر برای واردات خودرو کم مصرف عوارض ورودی مناسبی از مردم اخذ شود تا این نوع خودروها بیشتر وارد کشور شود، میانگین مصرف به شدت پایین می آید.
مسئولین از مصرف بالای سوخت در کشور در نوروز 1404 مدام گله دارند و اعلام کردند که مردم در 8 فروردین امسال 164 میلیون لیتر بنزین مصرف کردند که البته این میزان مصرف در دنیا واقعا نادر است. مصرف 164 میلیون لیتر برای جمعیت 90 میلیونی کشور میزان بسیار بالایی است. اما آیا واقعا مردم مقصرند؟ وقتی برای مدت چندین دهه رفاه مردم را چند خودروساز عقب مانده از تکنولوژی روز دنیا به گروگان گرفته اند و محصولاتی با مصرف انرژی بالا را با قیمت گزاف به مردم ارائه می دهند و دولت هم با سیاستگزاری غلط جلوی واردات محصولات به روز خارجی را گرفته است آیا واقعا مردم مقصرند؟
از طرفی حجم اعظم مسافرت ها در کشور با وسیله نقلیه شخصی صورت می گیرد که باعث این حجم از تقاضای بنزین شده است زیرا حمل و نقل هوایی که در کشور بسیار کم و تقریبا غیر قابل دسترس است. حمل و نقل ریلی نیازمند خرید بلیط حداقل 2 ماه قبل است البته اگر امکان خرید باشد، لذا مسافرت کشور را بیشتر حمل و نقل سبک با وسیله شخصی صورت می گیرد که مقصر همه این شرایط ایجاد شده هم دولت ها است.
نقش قیمت گذاری انرژی را توضیح دهید؟
قیمت همیشه کنترل کننده است. چون ما اگر هزینه هر فراورده ای از جمله سوخت های فسیلی را در سبد خانوار یا در سبد تولید اثر گذار ببینیم در این صورت با احتیاط صرفه جویانه مصرف می کنیم. فرض کنید دریک مجموعه تولید کننده سهم هزینه های انرژی در سبد هزینه های تولید یا همان قیمت تمام شده رقم ناچیزی باشد آیا انگیزه ای برای بهره وری انرژی خواهد داشت؟
از منظری دیگر، اعتقاد دارم هیچ کدام ازکالاهای صادراتی کشورمان صادرات واقعی نیستند بلکه ما در حال صادرات یارانه انرژی در قالب برخی کالاهای صادراتی هستیم و اگر این یارانه را از روی کالاهای صادراتی حذف کنیم تقریبا تمام کالاهای صادراتی ما دیگر امکان صادرات نخواهند داشت. یعنی اتفاق عجیبی است که به برخی از تولید کننده های بزرگ مثل فولادی ها، سیمانی ها، برخی صنایع غذایی، پتروشیمی ها و..... انرژی ارزان می دهیم تا تولیداتشان را صادر کنند و در خیلی مواقع ارز حاصل را به کشور برنگردانند. تا کجا قرار است این سیاست های نادرست را ادامه دهیم؟!!
یعنی شما می گویید بخشی از ناترازی ها مربوط به یارانه پنهان انرژی است که اگر حذف شود تا حدودی از ناترازی می کاهد؟
اصلا راهکار علمی همین است؛ اما نه اینکه دولت بیاید قیمت حامل های انرژی را بالا ببرد و از آن سو دست و دلش بلرزد که بخواهد حقوق کارمندان خود را بالا ببرد. راهکار این است که تناسب وجود داشته باشد هم در دستمزدها و هم در قیمت های حامل های انرژی و همچنین از حامل های انرژی به عنوان کمک معیشت نباید استفاده گردد.
ببینید قیمت بنزین باید گران شود اما قیمت خودرو هم باید ارزان شود. دولت خودرو را با 100 درصد تعرفه واردات به مردم می فروشد. مثلا خودرویی را که مردم 3 میلیارد تومان خریداری می کنند در واقع قیمت جهانی آن کمتر از 1.5 میلیارد تومان است. این عدم تعادل در قیمت خودرو و قیمت بنزین است، دولت به کرات سر مردم منت می گذارد که چرا نباید بنزین را به قیمت فوب به مردم بدهد و فکر می کند به مردم لطف می کند اما حاضر نیست خودرو را به قیمت فوب خلیج فارس به مردم ارائه دهد. مبلغی که مردم به عنوان عوارض واردات خودرو یا عوارض واردات لوازم یدکی به دولت پرداخت می کنند بیش از چندین برابر یارانه ای است که از بنزین یارانه دریافت می کنند. اگر دولت عوارض گمرگی وارداتی را از خودرو و لوازم یدکی وارداتی حذف کند و بنزین را هم به قیمت فوب خلیج فارس به مردم بفروشد حتما به نفع مردم است.
یعنی می گویید کسانی که خودرو گران قیمت سوار می شوند باید بنزین گران تر دریافت کنند؟
کسی که خودرو بالای 1.5 میلیارد تومانی سوار می شود باید رقم بنزین پرداختی او متفاوت باشد. ما نمی توانیم برای جامعه 90 میلیونی نسخه یکسانی بنویسیم. مثلا شما خودرو 3 میلیاردی سوار می شوید 1.5 میلیارد از شما عوارض واردات خودرو دریافت شده است. شما با این خودرو اگر ماهانه 150 لیتر بنزین به قیمت لیتری 35 هزار تومان یعنی فوب خلیج فارس هم مصرف کنید یعنی شما ماهیانه تقریبا 5 میلیون تومان پول بنزین باید بدهید. اگر دولت این 1.5 میلیارد تومان عوارض واردات را از این دارنده خودرو نگیرد سود بانکی آن معادل 25 میلیون تومان در ماه است. پس دولت نه تنها بنزین ارزان به مردم نمی دهد بلکه بنزین را به قیمت چندین برابر به مردم می دهد به دلیل عوارض سنگینی که بابت واردات خودرو و لوازم یدکی از مردم گرفته است.
شما این موضوعات را در قالب دیدگاه کارشناسی به دولت مطرح کرده اید؟ دولت چهاردهم که دائم می گوید از نظرات کارشناسی استقبال می کند.
حداقل در رسانه ها و کنفرانس ها این موضوعات را مطرح کرده ام ولی دولت اصلا از کارشناسان واقعی متخصص انرژی نظر نمی خواهد. ما در حوزه انرژی کمتر از 20 نفر استاد تمام دانشگاه داریم و همه هم شناخته شده هستند. به غیر یکی دو نفر تا حالا دولت از این کارشناسان برای برنامه ریزی انرژی کمک نگرفته است. همه می دانیم که حوزه انرژی یکی از ابر بحران هاب حال حاضر کشور است در حالیکه در حدود یک سال گذشته هیچگاه جلسه ای که در آن رئیس جمهور برای اخذ نظرات کارشناس خبره انرژی استفاده کند صورت نگرفته است.
اینکه گفتید دولت از منابع برای حمایت استفاده می کند را بیشتر توضیح دهید.
دولت ها حقوق کارمندان خود و حقوق بگیران دیگر را به دلیل کاهش هزینه ها در سطح پایینی نگه می دارند و می بیند که خانوارها با این سطح دستمزد امکان اداره خودشان را ندارند. لذا از منابع انرژی حتی منابع آب با استفاده از یارانه ها به عنوان کمک معیشت استفاده می کند تا به خانواده ها فشار وارد نیاید که غلط ترین نوع سیاستگزاری است که انجام می شود. دولت ها اگر سطح دستمزها را بالا ببرند از طرفی قیمت منابع انرژی را نیز بالا ببرند در مجموع در بلند مدت به نفع دولت خواهد بود.
تابستان امسال با دو موضوع اساسی کمبود برق و آب مواجه ایم در این خصوص چه تحلیلی دارید؟
بر اساس اماری که دولت اعلام می کند در تابستان امسال 30 هزار مگاوات کسری برق و ناترازی انرژی وجود خواهد داشت که به نظر اصلا شرایط خوبی پیش رو نداریم. البته دولت برنامه هایی برای پوشش ناترازی دنبال می کند و آن تولید برق از تجدیدپذیرها و انرژی خورشیدی است.
در برنامه های پنجساله پنجم، منابع لازم برای توسعه انرژی های تجدیدپذیر در نظر گرفته شد که هیچ یک از آن محقق نشد و بعد در برنامه ششم هم همان 1درصد سهم تجدیدپذیرها را تکرار کردیم که دوباره بعد از 5 سال باز هم محقق نشد. اما در برنامه هفتم که در سال 1403 تصویب شد در برنامه رسیدن به ظرفیت 12 هزار مگاوات برق تجدیدپذیرها در پایان برنامه هدف گذاری گردید و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اما یکباره رئیس جمهور محترم در آبانماه 1403 تولید برق 30 هزار مگاواتی را در طول 5 سال جزء برنامه های دولت اعلام کرد که هیچ گونه برنامه مطالعاتی پشتیبان ندارد و ملاحظات مختلف اجرایی آن در نظر گرفته نشده است. این میزان ظرفیت انقدر غیر منتظره بوده که همه کارشناسان انرژی را واقعا شوکه کرد.
تصور کنید که چگونه می شود با توانایی ها و ظرفیت های داخل در خلال 25 سال گذشته فقط 1500 مگاوات ظرفیت تجدیدپذیر ایجاد کردیم! اما در طول یکی دو سال این میزان تا 30 هزار مگاوات افزایش پیدا کند. مگر امکان پذیر است؟!!. من حاضرم به عنوان یک کارشناس انرژی با هر کسی از بخش انرژی دولت که پشت این تصمیمات خلق الساعه است مناظره کنم که این برنامه ریزی ها فاقد منطق علمی و اجرایی است؟ معلوم است که پشت این رقم 30 هزار مگاوات هیچ برنامه مدونی نیست .
البته فعلا برای تابستان 1404 تحقق 3 هزار مگاوات برق خورشیدی ها تضمین شده است...
یک نکته ای در مورد خرید تضمینی برق بگویم که این هم با افزایش نرخ دلار دچار چالش هایی شده است. ساتبا محاسبات خرید تضمینی برق تجدیدپذیر را در آذرماه 1403 آغاز کرد و از 2500 تومان به 3800 تومان به ازای هر کیلووات ساعت برای ظرفیت های کوچک اعلام کرد. در آن زمان دلار 68 هزار تومان بود و زمانی که این مصوبه را خواست ابلاغ کند دلار به 105 هزار تومان رسیده بود. این موضوع با توجه به اینکه تجهیزات خورشیدی همگی وارداتی است با این نرخ ارز دیگر قیمت خرید برق تجدیدپذیر تصویب شده توجیه اقتصادی ندارد.
در پایان اگر نکته ای به عنوان جمع بندی صحبت های خود دارید بگویید.
بنده اعتقاد دارم همچنان این کمبود انرژی و ناترازی موجود حاصل عملکرد یک یا دو سال اخیر نیست. بلکه حاصل عملکرد غیرعلمی و ناصحیح چند دهه گذشته است و اصلاح آن هم کار یکی دو سال نیست. باید برنامه ریزی دقیق و البته بیشتر در حوزه مصرف باشد که با ارزیابی صحیح، بلندمدت و منسجمی صورت گیرد.
یکی از بزرگترین معضلات کشور این است که اختیار سیستم انرژی کشور در دست دو وزارتخانه ای است که با هم بر سر عرضه و مصرف سوخت اختلاف جدی دارند. حال تصور کنید این دو بخش چگونه می توانند در خصوص انرژی کشور تصمیم گیری کنند؟! البته قرار است سازمان جدیدی به نام سازمان بهینه سازی مدیریت راهبردی انرژی ایجاد شود تا حداقل چگونگی مدیریت انرژی را برنامه ریزی و مدیریت کند. اگر این اتفاق بیافتد شاید بشود امیدی به سیاستگزاری و نظارت بر مصرف انرژی داشت که قرار است طبق مصوبه مجلس و بودجه 1404 این سازمان اجرایی تشکیل شود ولی حالا چه قدر عزم دولت در این خصوص جدی است معلوم نیست.